اعتراف

ساخت وبلاگ

وچشمت را تداومی نیست
تو که مثل من هستی
من از باز پرس چشمهایت میترسم.
عبور از ثانیه های بی تو
وسوال تکراری
چرا از تو اشباع نشدم؟
آه
ای همیشه وهموار
من از باز پرس چشمهایت میترسم
نگاهم از تو پنهان نیست
چرا وجود مستمر تو را احساس نکردم؟
می افتم و برمی خیزم
من باید از باز پرس چشمهایت بگریزم!
باز به تو میرسم
سلام میکنم
تا افتادگی ام را تقدیر کنی
تاعشق را از نگاهم بخوانی
تا مثالی باشم برای دوست داشتنت.....
لبخند میزنم
تا شکستگی هایم را نبینی
وفکر کنی
وبگویی
غم با لبان من بیگانه است
به تو که می رسم
غرورم را در حجم خودبینی پنهان میکنم
تو که می‌گذری
از سیاه کاری خودم خوشم می آید
من باز هم از باز پرس چشمهایت میترسم!ترانه شهراسبی طالقانی

اسفند ماه...
ما را در سایت اسفند ماه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : taraneshahrasbi بازدید : 154 تاريخ : پنجشنبه 16 اسفند 1397 ساعت: 18:59